توضیح مختصر: راز سکهی گمشده در رابطه با یک موش کارآگاهی است که خیلی خجالتی بود. در یک جستجوی کارآگاهی، کمرویی این موش باعث شد که تمامی کارهای خوبی که انجام داده بود بیفایده شود. بنابراین تصمیم گرفت که دیگر کمرو و خجالتی نباشد
زمان مطالعه: 2 دقیقه
سطح: متوسط
روزی روزگاری زاغی بود که فهمیدیکی از باارزشترین سکههایش گمشده بود. بنابراین بهترین کارآگاهان جنگل را فراخواند: خرگوش و موش.
موش کمی باهوشتر و زرنگتر از خرگوش بود. بنابراین، دنبال کردن سرنخها و استفاده از قدرت استدلالی خود، خیلی زود وی را به دخمههای پرپیچوخمی از تونلهای زیر جنگل هدایت کرد. در بدو ورود، او آقای موش کور را دید. اما موش خیلی خجالتی بود. بنابراین هیچچیزی در رابطه با اینکه چرا به آنجا آمده بود، به موش کور نگفت. و به جستجوی سکهی گمشده ادامه داد.
خرگوش هم کارآگاه ماهری بود. و دیری نگذشته بود که او نیز به آن دخمههای پرپیچوخم رسید. او زیاد خجالتی نبود و اولین کاری که کرد، رفت و از موش کور پرسید که آیا میداند سکه کجاستیا نه. موش کور کاملاً خوشحال شد که خرگوش را به سمت سکه راهنمایی کند. آن سکه برای ماهها موش کور را اذیت کرده بود و جلوی تونل کندن وی را گرفته بود.
بنابراین خرگوش سکه را گرفت و جایزهاش را دریافت کرد. موش، که همهی این قضایا را داشت میدید، خیلی چیزها از آنیاد گرفت. از آن به بعد، او هیچوقت اجازه نداد که کمروییاش تمام کارهای خوب وی را بیاثر کند. این رویکرد بهزودی وی را به بهترین کارآگاه جنگل تبدیل کرد.
داستان کوتاه انگلیسی راز سکهی گمشده
Magpie: زاغ
Prized: باارزش
Call: (در اینجا) فراخواندن
Detective: کارآگاه
Hare: خرگوش
Shrewd: زیرک
Clue: سرنخ
Reasoning power: قدرت استدلالی
Labyrinth: دخمههای پرپیچوخم
Mole: موش کور
Carry on: ادامه دادن
Bother: اذیت کردن
Collect: دریافت کردن
Undo: بیاثر کردن
Approach: رویکرد
1. داستان کوتاه انگلیسی بالشت پری
3. پسربچه و کلم
5. داستان کوتاه انگلیسی آخرین دایناسورها
6. داستان کوتاه انگلیسی درخت بدخلق
7. داستان کوتاه انگلیسی راز سکه ی گم شده 👁
درس بعدی : 8. خرگوش سخاوتمند